نام من سرباز کوی عترت است ، دوره آموزشی ام هیئت است .
پــادگــانم چــادری شــد وصــله دار ، سر درش عکس علی با ذوالفقار .
ارتش حیــدر محــل خدمتم ، بهر جانبازی پی هر فرصتم .
نقش سردوشی من یا فاطمه است ، قمقمه ام پر ز آب علقمه است .
رنــگ پیراهــن نه رنــگ خاکــی است ، زینب آن را دوخته پس مشکی است .
اسـم رمز حمله ام یاس علــی ، افسر مافوقم عباس علی (ع)
+ نوشته شده در جمعه هجدهم مرداد ۱۳۹۲ ساعت 17:6 توسط عاشورایی
|
پیراهن مشکی ام را می پوشم.
مشقهایم را یکی یکی خط می زنم.
می نویسم که :
بابا نیامد.
بابا با اسب نیامد.
اسب آمد.
اسب بی بابا آمد....
++++++++++++++++++++++
حسین بیشتر از آنکه تشنه آب می بود تشنه لبیک بود...